همیشه من بودم عاشق وپریشونت،مث دیوونه ها نشسته در خونت،تا مبادا وفتی از در رد میشی،کسی بیا دنبالت و راه بیافته شونه به شونت،تموم زندگیم بود فکر کردن به تو،که نکنه بگیره کسی جای من دستتو حرف تو شده بود تموم صحبتام،اسمت لحظه ای محو نمیشد از رو لبام،اینا واسه وقتی بود که تو هم دلت گیرمن بود،بدون من جایی نمیرفتی و دلت پیش من بودهمش میگفتی بی تو میمیرم،اگه نباشی جایی نمیرم،اما خیلی زود زدی زیر حرفات،دیدم جای من یکی دیگه بود همرات،دست تو دستاش نگاه میکردی،جلو چشمام رهاش نکردی،اشکامو دیدی حیا نکردی،به قول خودت وفا نکردی،از این به بعد من نمیشم درگیرت،بذار یکی دیگه باشه اسیرت،تو بودی بامن چون منو داشتی،تا یکی اومد ازم دست برداشتی،دیگه نمیخوام برگردی پیشم،با اینکه بی تو دیوونه میشم