رفته ام باز ز خویش پر ز آشوب و ز درد
میکشم پای پر از طاول را پی خود با دل سرد
ز همه دست کشیدم پی خود میگردم
ولی افسوس ندارم رمقی،من سراسر دردم
رفتن وماندن مخلوق ندارد اثری در دل من
با وجود باران نشود ویرانه،منزل من
من نگویم چون سهراب ب سراغ دل من نرم وآهسته بیا
گویمت با دل زار،به سراغ من وتنهایی من هیچ نیا
با وجود همه اهل زمین دل رنجیده من،سخت گشته تنها
- ۹۶/۱۲/۰۳