شعرهای شبنم حاتمی

بهترین سایت برای نشر همه مطالب

شعرهای شبنم حاتمی

بهترین سایت برای نشر همه مطالب

  • ۰
  • ۰

خیال

دست در دستان گرمت میگذارم در خیال 

میروم در بزم تو با عاشقانه در خیال

 لحظه های عمر من غرق حضورت میشود 

میشوم مهمان قلب مهربانت در خیال

 میزند باران،روی شیشه میکشم چشم تورا

 اه چشمان سیاهت سهم من شد در خیال

 میکشم دست ز تو،میکشی ناز مرا 

وصل تو تقدیر من شد لیک آن هم در خیال 

تو مثل فصل بهاری پر ز شادی و سرور 

میشوم پاییز سرد برگ ریزت در خیال 

گفته بودی عاشق و مجنون و شیدای منی 

دیده بودم عاشقی های تو را پیوسته اما در خیال

 عاشقی دل خسته ام بهر وصالت در سجود

 یا نصیبم میشوی یا غرق میکردم در خیال

  • Shabnam Hatami
  • ۰
  • ۰

درد دل

دلم مثل غزل ساده ولی درداش مثل شعر قصیده

به ظاهر روزگارش شاد ولی قامت خمیده

میون آرزوهایم دلم از غصه ها میمرد

هوا بارون نداشت،اما مثل دشت کویر پژمرد

همه حال و هواش پاییز پر از دلتنگی وحسرت

نبودش رد پا از آشنایی،مث زندون پر از غربت

تموم لحظه هام مث مشق دبستانی پر از تکرار

ولی بازم نیاموختم درسی من از این روزگار

بقول ماث آن شاعر،آن گرامی مرد

منم من سنگ تیپا خورده رنجور

منم دشنام پست آفرینش نغمه ناجور

  • Shabnam Hatami
  • ۰
  • ۰

چرا اومدی؟؟

دلم با تنهاییاش عجین بود چرا اومدی؟

واسه عاشقی خیلی زود بود چرا اومدی؟

 سکوت شبا واسه من غم نداشت

زدی رنگ غم به شبام چرا اومدی؟

بهت گفته بودم دلم واسه تو میزنه

تو رفتی نگفتی دلم میشکنه؟

از اون روز که رفتی شبام غم داره

چشام صب تا شب واسه تو میباره

نمیشه لحظه ای بی عشق تو سرکنم

 چطور بی تو بودن رو باور کنم؟

کسی میشه لایق که عاشق باشه

توکه مرد موندن نبودی چرا اومدی؟

  • Shabnam Hatami
  • ۰
  • ۰

کجایی؟

کجایی؟

کجایی مهربانم همدم دلتنگی ام؟

بی تو من تنهای تنهایم نوگل زندگی ام

لحظه هایم تلخ تلخ ودست هایم سرد سرد

چشم هایم در فراقت لحظه ای برهم نرفت

جرم من چیست ک تنها رفته ای؟

کوله بارت  را چرا اینگونه تنها بسته ای

من ک غیر از تو ندارم همدمی در روزگار

جان چشمانت بیا دیگر نماند درمن قرار

ای خدا بازهم من التماست میکنم

برسان او را کنارم جان فدایت میکنم

شاعر؛شبنم حاتمی

  • Shabnam Hatami
  • ۰
  • ۰

بی تابی

میخوام یه امشبو راحت بخوابم

 اما چشمام به خواب عادت نداره

نیارم خاطرم روزای تلخو

نمیدونم چرا چشمام میباره!

صدای گریه های ابرای سرد

سکوت کوچه ها رو در به در کرد

ولی نشنید کسی صدای من رو

وقتی از ته دل صد ناله سر کرد

کشیدم دست عشقو سمت هرکس

بجای همزبونی شد یه ناکس

حتی نزدیک ترینتم غریبه ست

وقتی خنجرشو از پشت سر بست

  • Shabnam Hatami
  • ۰
  • ۰

گلایه

چشامو میبندم نبینم روزای پر ازغم
میخوام آروم بگیره باز این قلب خستم
میخوام دردامو بگم با یه محرم
اما نیست کسی مرحم زخم کهنم
به جایی رسیدم که از ادما دل بریدم
بازم مونده با تنهایی این دل نا امیدم

چه سخته با تنهایی وغصه ها سر کنی
نباشه کنارت کسی تا اونو باور کنی

شبا با غصه ها بیدار،روزا از زندگی بیزار،دیگه طاقت ندارم
دلم میخوا یه جایی اونور دنیا خودمو جا بذارم
با الهام از شعر روز برفی مرتضی پاشایی
  • Shabnam Hatami
  • ۰
  • ۰

رفته ام باز ز خویش پر ز آشوب و ز درد

میکشم پای پر از طاول را پی خود با دل سرد

ز همه دست کشیدم پی خود میگردم

ولی افسوس ندارم رمقی،من سراسر دردم

رفتن وماندن مخلوق ندارد اثری در دل من

با وجود باران نشود ویرانه،منزل من


من نگویم چون سهراب ب سراغ دل من نرم وآهسته بیا

گویمت با دل زار،به سراغ من وتنهایی من هیچ نیا

با وجود همه اهل زمین دل رنجیده من،سخت گشته تنها

  • ۰
  • ۰

دلم تنگه

دلم تنگه 

دلم تنگه واسه اونکه دوسم داشت

 واسه احساسیکه توی دلم کاشت

شب وروزم به فکر چشم اونم

بدون لمس دستاش من دیوونم

تموم خاطراتم پیش اونه

  • ۰
  • ۰

منو نخواست

خواستم واسه تو جون بدم نخواستی

تو لحظه های بی کسیت مهمون بشم نخواستی

چشمو رو هرکی بستم،به هیشکی دل نبستم

بازم منو نخواستی

  • ۰
  • ۰

حدیث عشق

آهای باتوام تو که میگی عاشقشی،توی کوچه وخیابون یا هرکجا دنبالشی،وقتیکه پیشش حرف از عشق میزنی،مبادا رهاش کنی ودلش رو بشکنی،مدیونی به حسی که توی قلبش ساختی،اگه قلبش بشکنه این تویی که باختی،وقتیکه دل بشکنه تصویر تو میشکنه،اون دیگه